مشاجره ی والدین و تاثیر آن روی فرزندان
خانواده پویاترین نظام اجتماعی است که برای خود قواعد‚اجزا و ساختاری دارد و در بین تاسیسات اجتماعی از نقش و اهمیت خاصی برخوردار است .خانواده نشان و نماد اجتماعی و برآیند و انعکاس کل جامعه است.بنابراین خانواده را میتوان معیاری برای شناخت مسائل و آسیب های اجتماعی دانست.
ارکان اصلی خانواده عبارتند از : رابطه پدر با خود و با مادر و رابطه مادر با خود و با پدر.
چگونگی این روابط خصوصیات خانواده را نشان میدهد.این رابطه همچون آینه ایی فرد مقابل را نشان میدهد.واز طریق همنشینی که موثرترین شیوه ی بالندگی شخصیت فرد است‚شبکه عاطفی و مشترک خانواده شکل می گیرد.
در ابتدای تشکیل خانواده این تعامل بین زن و شوهر شکل می گیرد و با حضور فرزندان این سیستم تکمیل تر و البته پیچیده تر می شود‚اما رابطه زن و شوهر همواره اصلی ترین و تاثیرگذارترین روابط است.رابطه ی زن و شوهر جلوه ای از کاملترین شکل ارتباط انسانی است و آمیزه ای است از زیباترین تلاقی چشم ها‚گیراترین تبادل کلام ها‚همسو ترین اندیشه ها‚پر رمز و رازترین محرمیت ها.(1)
وجود رابطه سالم از مهمترين عوامل شکل گيري و بالندگي شخصيت اعضاي خانواده ميباشد. فرزندان در هر حال از رفتار پدر و مادر الگو ميگيرند و والدين نقش آموزگاران را بازي ميکنند و به طرز رفتار و فکر خانواده جهت میدهند.
هر فرزندي نياز به امنيت رواني دارد و والدين موظف هستند اين نياز را براي ايشان تأمين کنند. مطالعات جديد نشان ميدهد که حتي درگيريهاي اندک و مشاجرههاي محدود والدين ميتواند زندگي ساير اعضاي خانواده را دچار آشفتگي و بحران جدي كند. حتي زماني كه والدين با سردي با يکديگر برخورد ميکنند و در سکوت با يکديگر رفتار خصمانه دارند و سعي ميکنند فرزندان متوجه اختلاف آنها نشوند، فرزندان احساس پريشاني و اضطراب ميکنند و حقيقت اختلاف والدين را درک مينمايند. براي فهم اين مطلب کافي است در اين زمان که والدين به اين اميد هستند که فرزندانشان متوجه ناراحتي و عصبانيت ايشان نيستند، احساس کودکان را جويا شده آنها احساس ترس، عصبانيت و ناراحتي را بيان ميکنند.
مشاجره زن و شوهر نه تنها نمک زندگي نيست، بلکه باعث از هم پاشيدن زندگي و تيرگي روابط ميشود!
اختلافات و درگيريهاي زن و شوهر- حتي در درجات خفيف آن- ميتواند الگوي خواب فرزندان را به هم بزند و در شرايطي حتي از ورود به مراحل اصلي خواب که براي استراحت ضروري است مانع شود و در نتيجه باعث زودرنجي در روز بعد و بروز مشکلات ديگري باشدآنچه مهم است مشاجرات والدين چه در حالت پنهان و چه درحالت آشکار آن تأثير زيادي در ايجاد اختلالات عاطفي دارد و اين مشکلات با گذشت زمان کاسته نمي شود و به صورت عادت نيز درنمي آيد، بلکه فرزندان روز به روز در برابر آنها حساستر ميشوند.
مشاجره والدين، فرزندان را دچار نوعي «تعارض شناختي» ميکند، زيرا ايشان والدين را به عنوان مرکز اصلي امنيت خود ميدانند و در جريان مشاجره والدين نمي دانند بايد به چه کسي پناه ببرند. همين مسأله آنها را دچار تعارض ميکند. اين تضاد دروني ميتواند در درازمدت و در ارتباطات آينده فرد را با مشکل اساسي و جدي مواجه کند.
اين فرزندان در بزرگي خود بارها شکست را تجربه ميکنند.
مشاجره والدين سبب بروز رفتارهاي ناسازگار در جامعه ميشود و آثار زيانباري را همراه دارد.
دانشمنداني که در تشريح نظريه «وراثت اجتماعي خشونت خانگي» تحقيق کرده اند، معتقدند: کساني که شاهد خشونت و مشاجرههاي والدين خود بوده اند دو برابر بيشتر از سايرين با همسران خود دچار مشکل رفتاري هستند.
نتايج اين مشاجرات در دختران و پسران متفاوت است. به عنوان مثال دختران در کودکي به دليل افزايش هيجان پذيري دچار اختلال نوروتيک همانند «ناخن جويدن» ميشوند و در آينده با همسران خود بدرفتاري ميکنند. اين اثر در پسران سبب بروز رفتارهاي ضد اجتماعي ميشود. اين پسران در کودکي و بزرگسالي عامل بسياري از حوادث ناخوشايند جوامع هستند. برخي از محققين معتقدند «هيتلر» و جريان حزب نازي از همين ويژگي براي تحريک جوانان در جنگ استفاده کرد و خشم گسسته ميليونها جوان را برانگيخت که نوعي برون ريزي ناخودآگاه مشکلات خانوادگي بود.
آنچه مسلم است شايع ترين رويدادهاي استرس آميز، ناشي از حساسيت بيش از حد افراد در زمينه مشکلات خانوادگي است.
متأسفانه گهگاهي ما به تنهايي بر مسند قضاوت مينشينيم و دور از فهم آثار سوء دعواي والدين، همسران خود را محکوم ميکنيم و در بعضي موارد باور اشتباه «نمکين شدن زندگي» را به خود تلقين ميکنيم! واقعيت اين است که مشاجره زن و شوهر نه تنها نمک زندگي نيست بلکه باعث از هم پاشيدن زندگي و تيرگي روابط و ناراحتي اعصاب، بالارفتن فشارخون، سوءهاضمه، بي خوابي و مهمتر از همه از بين رفتن محبت در زندگي زن و شوهر و فرزندان ميشود.
خوشبيني مفرط و ساده انديشي برخي زن و شوهرها، اين تصور را به وجود ميآورد که مشاجرات ساده امروز در فردا به خوشي و خوبي ختم ميشود، در حالي که کانون آرامش را به هم زده و ايجاد بحران مينمايد. نتايج اين بحران با چهار جلوه رفتاري همراه ميشود که هرکدام براي مدت کوتاهي آرامش بخش هستند، ولي در درازمدت باعث واکنش معکوس ميشوند. اين جلوهها عبارتند از:
الف- تهاجم: شعار اين افراد اين است. بهترين دفاع يک حمله قوي است. اين افراد با سرزنش يا محکوميت، انتقاد و مقصر نشان دادن طرف مقابل به يکديگر ضربه ميزنند. وقتي هم طرف مقابل عقب نشيني کرد، آنها فکر ميکنند برنده شده اند، ولي در واقع باخته اند، چرا که در ايجاد ارتباط شکست خورده و صميميت را از دست داده اند.
ب- فرار: يکي از راههاي مشاجره است که به جنگ سرد خانوادگي مشهور ميباشد. در اين حالت که بيشتر از سوي مردان انجام ميشود، ميخواهند همسرشان را با سکوت تنبيه کنند و به آرامش کوتاه مدت و صلح ميرسند. معمولاً اين افراد براي رهايي از شرايط ايجاد شده، دچار زياده روي در خوردن و کارشده و به اعتياد روي ميآورند.
ج- خود فريبي: اين حالت نيز بيشتر مخصوص خانمهاست. طوري که براي اجتناب از صدمات رويارويي وانمود ميکنند مشکلي وجود ندارد و با لبخندي بر لب تظاهر ميکنند که نسبت به همه چيز راضي و خوشحال هستند. اين رفتار زندگي را آماده يک طوفان سهمگين ميکند. چون يک نفر هميشه از خودگذشتگي ميکند تا از دعوا جلوگيري کند.
د- کنارآمدن: اين حالت هم مختص خانمهاست. در اين جلوه، زن به جاي بحث کردن ميپذيرد که مقصر است و خود را فداي شوهر ميکند. در اين روش نيز نهايتاً خستگي پيش ميآيد و در طولاني مدت به صورت بيماريهاي مختلف خود را نشان ميدهد.
براي از بين بردن ناسازگاريها روشهاي مختلفي وجود دارد، ولي مهم تر از همه يادگيري مهارتهاي ارتباط مؤثر است که ميتوان از طريق مطالعه کتب علمي و مشاورههاي تخصصي کسب کرد.
مهمترين مهارت ارتباط موثر، گوش دادن واقعي به همسر است. هرچند گاهي اوقات اين مهارت ساده چندان دشوار ميشود که افراد خود را به نشنيدن ميزنند، جواب از قبل حاضر و آماده دارند، مدارک و دلايلي براي اثبات ادعاي خود جمع آوري ميکنند و داوري ميکنند و... ولي گوش دادن مهمترين مهارتي است که ميتواند صميميت را به وجود آورد و آن را حفظ نمايد. وقتي خوب گوش ميدهيد، همسرتان را بهتر درک ميکنيد، با او هماهنگ ميشويد، از روابط خود بيشتر لذت ميبريد و با چشمان همسرتان به مسائل نگاه ميکنيد.
در اين روش فرزندان شما قدرت تصميم گيري صحيح و راه گفتگوي سالم را ياد ميگيرند و به دور از تأثيرات ناسالم رواني، آينده بالقوهاي براي خود پيش بيني ميکنند و شور و اشتياق به الگوپذيري مناسب را از پدر و مادر به ارث ميبرند.
اين فرزندان چنان محيط خانواده را امن و آرام بخش ميدانند که همواره در مواجهه با مشکلات دروني و بيروني جامعه، پدر و مادر را تکيه گاه هميشگي خود ميدانند.
داشتن رابطه سالم بين زن و شوهر اصل اساسي و مهم تربيت فرزندان است.
مام صادق(ع) ميفرمايند: «خداوند کسي را که معاشرت و روابط خويش را با همسرش به طور شايسته و پسنديده برقرار ميکند رحمت مينمايد.»
پيامبراکرم(ص) نيز فرمودند: «بهترين شما کسي است که با خانواده اش بهتر و نيکوتر رفتار کند و من از همه شما نسبت به خانواده ام مهربان و خوش رفتارم.
نتايج ارتباط مناسب بروز بازخوردها و به عبارت ديگر نشان دادن واکنشهاست. در اين عرصه بايد بدون داوري به آرامي افکار، انديشه و احساسات، نظرها و خواستههاي خود و موارد ديگر را مطرح کنيد. برداشت دروني خود را با همسرتان در ميان بگذاريد و مراقب باشيد تا اسير موانع سر راه ارتباط مؤثر نشويد.
بازخورد سه عمل مهم انجام ميدهد:
نخست: وقتي برداشت خود را با همسرتان در ميان ميگذاريد، درستي آن را محک ميزنيد و اگر برداشت شما از حرف او اشتباه باشد در مقام اصلاح حرف شما برمي آيد.
دوم: اين که به همسرتان کمک ميکنيد تا در زمينه درستي از تأثير ارتباط خود اطلاعاتي به دست آورد.
سوم: همسر شما با ديدگاهها و برداشتهاي جديد شما آشنا ميشود.
به ياد داشته باشيد، فرزندان همواره والدين خود را برترين الگو ميدانند و سعي در شبيه سازي مستقيم يا غيرمستقيم اعمال ايشان در طول زندگي حال و آينده خود دارند.